آفتاب که بر آید چادر نمازت را بپوش
سلام دختر قشنگ بابا: خوشحالم امسال با حضورتو ماه رمضان برای ما رنگ و بوی دیگری گرفته بود ، هرچند که بعضا با گریه هایت نمی گذاشتی افطاریها به کاممان شود . در عوض وقتی که سحری می خوردی و اشتهای تو را برای خوردن می دیدم ، اشتیاقم برای بزرگ تر شدنت بیشتر و بیشتر می شد . اما هر چه بود گذشت ، همه آن شبها و روزهای دوست داشتنی تمام شد . ماه پر خیر و برکت رمضان به پایان رسید . از امشب کمتر کسی با ناله گرسنگان هم نوایی می کند و کمتر کسی بیاد می آورد روزه هایی را که در روزهای داغ مردادماه گرفته و برای همدردی با فقیران از خوردن و آشامیدن امساک کرده است . از امشب سیاهی ...
نویسنده :
بابای یسری جان
2:16